دانلود رمان عشق و احساس من pdf

بهار به همراه مادرش زندگی می کند و وضعیت زندگی زیاد خوبی ندارند. بهار به محض اینکه دیپلم خود را می گیرد مجبور می شود برای کار کردن به یک شرکت برود و منشی آنجا بشود. اما به خاطر زیبایی که بهار داشت، پسر رییس شرکت “کیارش صداقت” به خواستگاریش می آید. بهار با این که علاقه ای به آن پسر نداشت اما به خاطر وضعیت زندگیشان درخواستش را قبول می کند. و در سفری که به شمال داشت با مرد جوانی به نام سرگرد آریا رادمنش رو به رو می شود و… فرشته تات
با خستگی درخانه رو باز کردم و رفتم تو…
نگاهی به حیاط انداختم…
مامان کنار حوض نشسته بود و داشت با دست لباس می شست.
لبخند کم رنگی زدم.
لبخندی که از روی آرامش نبود، فقط برای دل خوشی مامان بود.
درو بستم، با صدای بسته شدن در مامان سرش رو بلند کرد و نگاهم کرد.
با دیدن من لبخند مهربانی زد و بلند شد و در حالی که دست هاش رو زیر شیر آب می شست گفت:
گرفتی دخترم؟
رفتم جلو و با خستگی گفتم:
آره مامان گرفتم، بلاخره تموم شد.
این هم از مدرک دیپلمم، از فردا میرم دنبال کار…